كامران باقری لنكرانی مطرح كرد
عربستان و سازمان جهانی بهداشت مانع دیپلماسی سلامت در جهان اسلام
رئیس مركز تحقیقات سیاستگذاری سلامت دانشگاه شیراز اظهار داشت: مسیر دیپلماسی سلامت بین كشورهای اسلامی آن جوری كه باید ادامه نیافت. عربستان و سازمان جهانی بهداشت هم با این مساله مشكل داشتند.
به گزارش نور معرفت به نقل از مهر، کامران باقری لنکرانی رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز در نشستی با حضور حجت الاسلام والمسلمین حبیب الله بابایی رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در مبحث نظام سلامت در جهان اسلام به عرضه سخن پرداخت که در ادامه گزارشی از آن از نظر شما می گذرد. وی با اشاره به اینکه رویکرد تاریخی به مبحث سلامت در تمدن اسلامی را باید از رویکرد سیاستگذاری به سلامت تفکیک کرد، اظهار داشت: در هر حال کشورهای اسلامی و ملت های مسلمان از دوره تأسیس حکومت نبوی (ص) تا امروز تجربه هایی را در مبحث سلامت داشته اند که در نگاه تاریخی می توان آنها را استخراج کرده و امروزه به مطالعه آنها پرداخت که طبعاً تاریخ شناسان در اینباره بهتر می توانند نظر بدهند و یا پژوهش کنند. نگاه دیگر به مبحث سلامت در جهان اسلام به دنبال ایده آل های اسلام در مبحث سلامت می رود. در هر حال سلامت هم جزو سیاست های عمومی است. امکان دارد در مبحث سلامت و با عنوان سلامت مطلب صریحی در مبحث خاص سلامت نیامده باشد، ولی اصولی در قرآن و روایات پیدا می شود (مانند اصل عدالت) که می توان از آن در سیاست های عمومی استفاده نمود. علاوه بر دو نگاه فوق، می توان از «جامعه شناسی سلامت در جهان اسلام» سخن به میان آورد که اقتضائات آن متفاوت از «تاریخ تطورات سلامت در تمدن اسلامی» و یا «اصول و قواعد سلامت در تفکر اسلامی» است. وی ادامه داد: اگر پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی به دنبال توصیف وضع موجود جهان اسلام در مبحث «سلامت» است باید به صراحت اظهار داشت: جهان اسلام نمی تواند انتظاری که از «نماز»، «حج»، «روزه»، و غیره در ایجاد انسجام و همبستگی در بین ملت های اسلامی دارد، همان انتظار را از مبحث «سلامت» در کشورهای اسلامی داشته باشد. به بیان دیگر، همبستگی و اتفاق و انسجام در بحث سلامت در جهان کنونی اسلام دیده نمی گردد. اگر در ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی نگاه کنید، طیف وسیعی از نحوه های برخورد با مبحث سلامت مشاهده می کنید. بعضی از کشورها گرفتار فقر و بی پولی هستند، و برخی دیگر گرفتار سو مدیریت هستند. در این وضعیت سو تدبیر و فقدان منابع هیچ سیاستگذاری کلان در امر سلامت را نمی توان مشاهده کرد. من زمانی که وزیر بودم با بعضی از کشورهای آفریقایی گفتگوهایی داشتم، اینها نیمی از بودجه سلامت شان اهدایی است، مثلاً بنیاد بیل گیتس بودجه ای در اختیار آنها می گذارد و طبیعی است که همان بنیاد هم برای آنها سیاستگذاری می کند. مثلاً وقتی از یکی از وزرای آفریقایی در مورد نارسایی کلیوی سوال کردم که چه می کنید، گفت هیچی رهایشان می نماییم تا بمیرند، پول نداریم، و نمی توانیم کاری برای شان انجام بدهیم. در این بین کشورهایی هم هستند که نگاه سیستماتیک به مبحث سلامت دارند، ولی مدل شان مدل تقلیدی است، مدلی شبیه نظام ملی سلامت انگلیس تا مدلهای رایج دیگر. بدین ترتیب چیزی به اسم یک روش متمایز در نظام سلامت در جوامع اسلامی نمی بینیم که بخواهیم آنرا یکپارچه تلقی نماییم. آنچه وجود دارد، مجموعه ای به قول فرنگی ها case study هایی هست که در هر یک از این ۵۷ کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی فرمول مخصوص به خود و متفاوت از دیگران را دارد. لنکرانی در پاسخ به این پرسش که شاید این گسستگی در امر سلامت در کشورهای آفریقایی مشهود و معلوم باشد، ولی در مورد کشورهایی از جهان اسلام که مدعی تمدن هستند (مانند ترکیه، ایران، مالزی) چه می توان گفت؟ آیا در این کشورها هم این گسست در نظام سلامت وجود دارد و نمی توان در این طیف از کشورها نوعی از یگانگی هویت در امر سلامت مشاهده کرد؟ گفت، بسیاری از الگوهای رایج در این کشورها هم الگوی تقلیدی و نه تأسیسی است، یعنی الگوهای جاری در این کشورها حاصل از بلوغ آن کشورها در امر سلامت نیست. مثلاً مالزی در اینباره فکر کرده که جایگاه خودش را در جهان امروز معلوم کند و در مبحث سلامت هم با استفاده از فناوری اطلاعات اقداماتی را (مثلاً ابداع کارت سلامت که البته آن هم ابداع نبوده بلکه تقلید از کشورهای دیگر بوده) انجام داده است. اما اینکه بگوییم یک کاری به صورت بومی آنجا شکل گرفته نه، بیشترش تقلیدی است. همین قصه در مورد ترکیه هم هست. ترکیه هم از پزشک خانوادهی کشورهای طب ملی الگوبرداری کرده، و آقای رجب طیب اردوغان هم کوشیده نظام عرضه خدماتش را در راه نظام ارجاع پیش برد، ولی نظام ارجاع ایشان هم ابداعی نبوده است. شاید در بین این کشورها اگر بخواهیم بگوییم جایی کار تأسیسی انجام گرفته کشور خودمان بوده است. ما در بحث شبکه بهداشت و درمان و ادغام آموزش پزشکی، یک کار تأسیسی داشته ایم. این کار در بین کشورها شاید جزو معدود کارهای تأسیسی بوده که با طراحی بومی خودمان انجام یافته است. البته آن هم پیشینه ای در پروژه هایی در ارومیه، در کوار استان فارس و در الشتر لرستان داشته است. وزیر بهداشت در دولت نهم در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: بیشتر اقدامات در نظام سلامت مربوط به الگوهای حاکمیتی است که یا سرمایه داری بوده یا غیرسرمایه داری. اما نکته ای که باید بگویم اساساً من نگاه جامعه شناسی به مساله سلامت را منجر به نتیجه نمی بینم. کاری هم که الان ما داریم با برخی از دوستان و همکاری مرکز رشد دانشگاه امام صادق ع انجام می دهیم این است که اصولی را که باید در سیاستگذاری سلامت حاکم باشد استخراج نماییم و آنرا به زبان روز و به علوم انسانی روز وارد نمائیم. شاید چیزی که می تواند به ما در راه تمدن سازی کمک نماید همین رویکرد است. غیر از این آنچه الان هست واقعیت تلخی است که اساساً در ۵۷ کشور اسلامی، حرکت بومی، استقلالی و تأسیسی وجود ندارد مگر آنچه که در مورد جمهوری اسلامی اشاره کردم (کار بزرگ تأسیس شبکه بهداشت و درمان، وزات بهداشت، درمان و آموزش پزشکی) که البته آن هم نقطه های قوت و ضعف اش کار شده و در چارچوب مصاحبه با آقایان دکتر مرندی، دکتر ملک افضلی، و مرحوم دکتر شادپور و دیگران عرضه شده است. وی در پاسخ به این سؤال که بدون «جامعه شناسی سلامت در جهان اسلام» چگونه می توان به «سیاستگذاری سلام در جهان اسلام» پرداخت، اظهار داشت: دلیل اینکه ما الان روی چالش ها و صدمه های موجود جهان اسلام تمرکز نکرده ایم شاید این است که ما پیش از این، تجربهی لازم را داشته ایم و جمع بندی هایی را در این باب آماده کرده ایم. از همین روست که الان برای ما خیلی اولویتی ندارد که در مورد چالش ها و مساله های سلامت در جهان اسلام فکر نماییم، چون تا حدود زیادی صدمه هایش را دوستان ما و خود ما کار کردیم و تا حدودی می دانیم که صدمه ها چیست. یکی از مهم ترین صدمه ها همین فقدان نگاه کلان یا برنامه ریزی کلان در حوزه سلامت هست که باید اصول کلان داشته باشد و الان ندارد. البته ابلاغ سیاست های کلی سلامت از جانب رهبر معظم انقلاب اسلامی در این جهت یک فتح بابی بود که البته احتیاج به کار بیشتر و هماهنگ سازی آن مجموعه وجود دارد. لنکرانی در مورد خصوصیت های مشترک کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در مبحث سلامت خاطرنشان کرد: آنچه الان در کشورهای اسلامی در امر سلامت وجود دارد، «نظام سلامت سکولار» است و در این اصل تفاوتی بین ۵۷ کشور و دیگر کشورهای جهان وجود ندارد. یعنی این طور نیست که بین مسلمان و غیرمسلمان، سیاستگذاری مسلمان و غیرمسلمان، و سیاستگذاری در جمهوری اسلامی با غیر جمهوری اسلامی تفاوت های بنیادینی وجود داشته باشد. در جهان امروز اسلام، غیر از بحث های خاصی مانند ماه مبارک رمضان، حج، و دیگر احکام اسلامی، یک نگاه متمایزی در سیاست های عمومی همچون سلامت نداریم. اینکه می گویم شاید جامعه شناسی سلامت منتج به نتیجه نباشد از این جهت است. در بین کشورهای اسلامی کشورهایی هست که هزینهیشان برای سلامت به ازای هر نفر در سال، چهار الی پنج هزار دلار است (مانند قطر)، و کشورهایی هم هست که کل هزینه آنها برای سلامت یک نفر در سال شش الی هفت دلار است، ما در جمهوری اسلامی (در زمان ما) حدوداً سالیانه هفتصد دلار هزینه می نماییم (الان با نرخ جدید دلار خبر ندارم). اساساً اگر کف نیازهای سلامت هر فرد در نظر گرفته شود، حدوداً دویست الی سیصد دلار در می آید که البته اگر خدمات بیمارستانی، شیمی درمانی و غیره را به آن اضافه کنید، حدوداً به سه هزار دلار می رسد. خب این کشورها از این جهت متفاوتند، از جهت نیروی انسانی متفاوت اند، و سیاست های و اولویت های سلامتِ این کشورها هم متفاوت می باشد. در این وضعیت اختلاف نمی توان سلامت را نقطه عزیمت وحدت و انسجام قرار داد. رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز اظهار داشت: ما در دوران مسئولیت در وزارت بهداشت، اجلاس وزرای بهداشت کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی دنبال می کردیم (که البته بعداً ادامه پیدا نکرد). مالزی نخستین اجلاس را گذاشت و ما هم رفتیم شرکت کردیم، دومین اجلاس را ما در تهران سال ۱۳۸۷ برگزار کردیم. یکی از مشکلاتمان همین بود که دغدغه این ۵۷ کشور یک جنس نبود و ما به جهت اینکه بتوانیم یک نوع زمینه کار مشترک پیدا بکنیم کلی فکر و دقت کردیم و بالاخره زمینه کار مشترکمان را به همان بهداشت عمومی و مراقبت عمومی، اصول اخلاقی در سیاستگذاری های سلامت، و مساله جنگ در جهان اسلام متمرکز کردیم. ما این تجربه را آن سال ها داشتیم، ولی حقیقتاً باید گفت این ۵۷ کشور با هم ناهمگن هستند در همه چیز. لنکرانی در پاسخ به این سؤال که اگر کشورهای اسلامی سکولار و فاقد صبغهی دینی در نظام سلامت هستند، آیا فاقد صبغهی فرهنگی (در برابر فرهنگ جهانی شدهی غرب) هم در امر سلامت هستند یا نه، گفتند شما به هر فرودگاه بزرگی وارد می شوید، یا به هر دانشگاه بزرگی وارد می شوید، یا به هر بیمارستانی وارد می شوید، تفاوت چندانی در آن احساس نمی کنید، چه این بیمارستان مثلاً در وین اتریش باشد، یا در بوستون آمریکا، یا در پکن چین و یا در تهران. تقریباً همه اینها الان به هم شبیه شده اند. یعنی همانطور که فرودگاه ها به هم شبیه شده اند، همچنین دانشگاه ها هم شبیه به هم شده اند، بیمارستان ها هم خیلی شبیه یکدیگر شده اند. شما در این بین احساس بیگانگی نمی کنید. مثلاً بیمارستان در انگلستان با بیمارستان در ایران تفاوتی ندارد. یعنی تفاوتی در مدل بیمارستان سازی، مدل گردش کار نیست. اما اینکه این مورد فرهنگ خاص خودش را دارد، معلوم است که هر کاری فرهنگ خاص خودش را دارد. یعنی مسلماً یک فرهنگ جهانی پشتوانه نظام سلامت در بیمارستان های دنیا هست. نگاه شما به دارو، نگاه شما به تجهیزات، نگاه شما به مریض، در همه اینها همسان سازی اتفاق افتاده است. البته انتقاداتی به آن همسان سازی وجود دارد ولی آن همسان سازی اتفاق افتاده است. اینکه این کشورها الان در شرایط فعلی چیز مشترکی دارند، خیلی محدود است. آنچه برای کشورهای اسلامی در موضوعات مربوط به سلامت پیش می آید نوعاً تمرکز بر روی مناسک اسلامی در وضعیت مثلاً آنفولانزا، کووید ۱۹ و غیره است. دغدغه مشترک این کشورها که آنها را از کشورهای غربی متمایز می کند نه در نظام سلامت شان، بلکه در این است که مثلاً حج چطور می شود، نماز چطور می شود، روزه چطور می شود، اما اینکه کلاً ما در کشورهای اسلامی نحوهی مقابلهیمان با همه گیری باید متفاوت از کشورهای غیر دینی باشد، این طور چیزی فعلاً کسی رویش کار نکرده است جز صحبت های پراکنده، که بسیاری از آنها هم توسط افرادی شکل گرفته که اطلاع عمیقی از هیچ طرف قضیه ندارند. رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت دانشگاه علوم پزشکی شیراز در پاسخ به این پرسش که به نظر شما آوردهی مدرنیته برای جهان اسلام در امر سلامت چه بوده و آیا پس از مدرنیزاسیون ما در نظام سلامت افت شاخص داشته ایم یا شاخصهای سلامت رشد یافته است، اظهار داشت: واقعیت آماری این است که ما افت شاخص نداشتیم ما در همه دنیا رشد شاخص داشتیم، اما اینکه این رشد شاخص چه تحلیلی دارد، می توانست بهتر باشد یا بدتر، داستان جداگانه ای دارد. در مبحث طب سنتی، باوجود همه پیشرفت هایش وقتی یک کسی حصبه می گرفت، ۴۰ درصد از بیماران می مردند، یعنی توان درمانی طب سنتی در اوج خود این بود که بتواند ۶۰ درصد از بیماران را علاج کند. امروز اگر یک نفر حصبه ای بمیرد ما دکترش را توبیخ می نماییم که چرا مریضت مرده است، نباید یک نفر هم می مرد. خب ما شاهد ارتقایی در این حوزه هستیم. مشکل ما در این مورد این ابزارها نیست، دارو ابزار است، بیمارستان ابزار است، دستگاه سی تی اسکن ابزار است، وسایل اینها همه اش ابزار هستند، مشکل ما در نحوه به کارگیری اش هست، مشکل ما در مدیریتش و در تخصیص اش است، در فراهم کردنش است، در نظام اولویت های ماست. ازاین رو اگر بخواهیم این دستاورد را زیر سوال ببریم، به نظر من حرف درستی نیست. وی خاطرنشان کرد: مشکل دیگری هم که داریم این است که ما در بعضی جاها آورده هایی داشتیم، ولی مبهوت غرب شده ایم و آن آورده ها را از دست داده ایم. مثلاً در همین قضیه طب سنتی، مستحضرید در دارالفنون دورهی اول دو سه نفر استاد طب سنتی بوده اند. دانشجو که می آمده آنجا، ضمن اینکه طب مدرن فرانسویِ آن موقع را یاد می گرفته، طب جدید را یاد می گرفته، اساتیدی هم بودند که طب شیخ الرئیس را هم به دانشجو می گفتند، از کتاب خلاصه الحکمه عقیلی خراسانی هم می گفتند چون ما بعضی شواهدی را می بینیم که بالاخره این کتاب آنموقع مورد توجه بوده است. پس از دو سه دوره این اساتید را بیرون کردند، گفتند احتیاجی به شما نداریم. شبیه همین بهت زدگی به ابزار جدید را در نظام آموزشی مدرن می توانید ببینید. گرفتاری ما الان از این جنس است نه از جنس ورود مدرنیته به جهان اسلام. بالاخره امید به زندگی در ایران در ۱۵۰ الی ۱۷۰ سال پیش زیر ۴۰ سال بود، الان امید به زندگی در کشور ما بالاخره حدود ۷۶ الی ۷۷ سال است. روشن است که اتفاقاتی رخ داده و رشدی به وجود آمده است. معمولاً افراد می آیند آن ستاره ها را می گویند، می گویند قدیم آدم های صد و بیست ساله زیادتر بودند ولی متوسط امید در کشور بالا رفته است. ما کزاز نوزادی در همین سال ۱۳۶۷و ۱۳۶۸ سالی چند هزار نفر بچه را در کشور می کشته، ولی خب واکسیناسیون آمد و اتفاقات دیگری را باعث شد. ما الان حدود بیست سال است که حتی یک مورد کزاز نوزادی را هم نداریم. چند هزار مرگ کجا یک مورد مرگش هم نداشتنش کجا. اینها را نمی توانیم انکار نماییم. بالاخره اینها اتفاقات خوبی است که رخ داده، اما آن نکته ای را هم که عرض کردم سر جای خودش باقی است. لنکرانی در پاسخ به پرسش از لزوم های «دیپلماسی سلامت» در کشورهای اسلامی گفتند من این را خیلی مهم می دانستم، در زمان مسئولیتمان هم خیلی روی آن کار کردیم، شاید من خیلی از این ۵۷ کشور را رفتم، کنفرانس دوم وزرا را هم اینجا تهران گذاشتیم. به نظرم یک زمینه کاری مشترک و بزرگی در این حوزه وجود دارد. حتی آن کشورهایی که به این مورد کاملاً سکولار نگاه می کنند، وقتی شما بعنوان اسلامی یک جا جمع می شوید، بالاخره بحث رحماء بینهم را مطرح می کنید، بحث عدالت را مطرح می کنید، امر ربی بالقسط را مطرح می کنید، خودش یک زمینه های زایشی را به وجود می آورد و اعتقاد هم داشتم و دارم که بالاخره ما در این حوزه می توانیم کارهای بزرگی را انجام بدهیم. خیلی هم تأسف خوردم که این مسیر درواقع ادامه پیدا نکرد و آنطور که باید و شاید دنبالش گرفته نشد. شاید یکی از دلایلش هم عربستان سعودی بود. چون عربستان نمی خواست این کار شکل بگیرد، سازمان بهداشت جهانی هم نمی خواست این کار شکل بگیرد. سازمان بهداشت جهانی به من گفت تو می خواهی بروی یک سازمان بهداشت جهانی دیگری درست کنی. یعنی بالاخره آنها مخالف بودند. عربستان به خاطر اینکه ما دنبالش بودیم مخالف بود. بالاخره اینها کارشکنی کردند، ما که رفتیم درواقع سوسوی این کار به اتمام رسید و بعد ادامه ای نیافت. به نظرم این می توانست یک زمینه مهم باشد، الان هم فکر می کنم می تواند مهم باشد حتی اگر ما حاکمیتی هم نتوانیم انجامش دهیم تعامل دانشمندان مسلمان می تواند خیلی خوب باشد الان همین کار مختصری که در واقع حول و حوش بنیاد مصطفی (ص)، جایزه بین المللی مصطفی (ص) انجام می شود، من می بینم که چقدر دانشمندان مختلف کشورهای اسلامی استقبال می کنند. مثلاً خانمی که مسلمان است حجابش کامل است، تازه اهل یکی از کشورهای ناظر کنفرانس سازمان اسلامی است، اهل سنگاپور است، این حالا با چه ذوق و شوقی بخاطر اینکه در این کنفرانس که عنوان اسلامی دارد حضور پیدا می کند. به نظرم کار خیلی می شود کرد، منتهی باید دستمان هم خیلی پر باشد، حرف داشته باشیم برای گفتن. حرف های عالمانه ای که زبان روز داشته باشد می تواند مجرای تفکرات دینی باشد و در سطح بین الملل هم خیلی اثرگذارباشد. لنکرانی در انتها سخنانش درباره زمینه های مشترک کشورهای اسلامی توضیحات بیشتری داد و اظهار داشت: بعضی از این زمینه های مشترک، همین زمینه های مشترک بین ۲۰۵ الی ۲۰۶ کشور جهان است، همین دستورکارهای مشترک سازمان بهداشت جهانی است، همین مباحثی است که در اجلاس های جهانی مطرح می شود، که البته منتها نوع نگاه ما می تواند مهم و مؤثر باشد. ما در آن چهار سالی که مسئول بودیم سه سالش من خودم رفتم در جلسه سازمان بهداشت جهانی در ژنو سخنرانی کردم. یکی از دستورات کاری که در آن دوره بود مبحث «مالکیت معنوی» بود که شرکت های دارویی می گفتند ما یک دارویی را درست کردیم، این مالکیت معنوی اش مال ماست هر چه دلمان بخواهد می توانیم قیمت گذاری نماییم. ما یک بحثی را با استفاده از همین اصول اولیه ای دین خودمان، که این مالکیت معنوی به این معنا غلط است، نمی گوییم که آنها حق و حقوقشان پایمال شود ولی این هم که بخواهیم این طوری یک قیمتی بگذارند که کسی نتواند بخرد، فقرا دسترسی به این دارو پیدا نکنند، بالاخره این با وجدان بشری، جور در نمی آید. در این فضا همه حضار از این سخنرانی استقبال کردند. یادم است نماینده بحرین درگوشی به من گفت ای کاش من هم می توانستم مثل تو همین حرف دلم را بزنم. این نقطه ها دستورکارهای مشترک جهانی است، یعنی همان برگشت به فطرت است، یعنی مشترکاتی بین مسلمان و غیرمسلمان هم دارد. الان همه می فهمند که این مدل فعلی حاکمیت جهانی، مدل فعلی بالاخره کارتل های دارویی، مدلهای فعلی تجهیزات دارویی، ظالمانه است، کسی که بتواند این حرف رو اول بیان بکند و بعد یک چاره داشته باشد، این در دنیا مورد توجه قرار خواهد گرفت. ما در این حوزه عقب هستیم، خیلی که هنر می نماییم می رویم ادای آمریکایی ها را در می آوریم در حرف زدنمان. این اشتباه است، کسی که پرچم جمهوری اسلامی رو روی کتش می زند وظیفه اش این است که متفاوت فکر کند و متفاوت موضع بگیرد.
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب