نور معرفت

وقایع فدک جدالی که عدالت و مالکیت اهل بیت(ع) را روشن کرد

وقایع فدک جدالی که عدالت و مالکیت اهل بیت(ع) را روشن کرد

به گزارش نور معرفت، پژوهشگر و محقق تاریخ صدر اسلام اظهار داشت: خیلی از مسلمانان با وجود حکم قرآن از ابتدا راضی به تملک آبادی فدک توسط پیامبر(ص) و همین طور بخشیدن آن به حضرت زهرا(س) نبودند، به همین دلیل عده ای از آنها بمحض رحلت ایشان در کمتر از چند روز با قدرتی که از غصب خلافت به دست آورده بودند، مبادرت به تصاحب و غصب فدک کردند تا درآمد سرشار آن به علی(ع) نرسد که سبب دردسر برای حکومت نوپای غاصبان نشود.



به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در آن زمان که رسول خدا(ص) سر در نقاب تیره خاک کشید و جهان ماده را از فیض حضور جسمانی خویش محروم ساخته، به عالم بقا رحل اقامت افکند، برگی از اوراق سیاه تاریخ ورق خورد.
مهاجر و انصار به اتفاق یکدیگر بر جانشین رسول خاتم(ص) شوریده و در صورتیکه پیکر پاک او بر زمین و جانشین بر حقش علی(ع) داغدار این مصیبت بود، در محلی به نام «سقیفه بنی ساعده» طرح کودتایی را افکندند.
این کودتا که چونان زمین لرزه ای حال و آینده اسلام نوپا را به لرزه درآورد، پس لرزه های مختلفی داشت که هر کدام از آنها به قسمتی از دین مبین و حقوق دوده پیامبر(ص) آسیب وارد کرد. یکی از این پس لرزه ها داستان فدک و غصب آن است که بر اثر این رخداد حضرت صدیقه طاهره(س) در مسجد مدینه خطبه ای غرا ایراد کرده و عاملان این کوتا و غاصبان حق اهل بیت(ع) را رسوا کرده و میراثی گرانسنگ برای جمیع مسلمانان، به ویژه شیعیان، برجای گذاشت.
بنابر روایت ایکنا، به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به منظور آشنایی بیشتر مخاطبان با این ماجرا، به طور دقیقتر به این مساله پرداخته و در این خصوص با حجت الاسلام و المسلمین محمدباقر انصاری زنجانی، از پژوهشگران و محققان تاریخ و حدیث، به گفتگو نشسته است.
در ادامه مشروح این گفتگو را با هم می خوانیم:
در طلیعه مصاحبه داستان فدک از ابتدا تا فتح آن توسط پیامبر(ص) را توضیح بفرمایید.
فدک، منطقه ای یهودی نشین در نزدیکی خیبر، دارای سابقه ای طولانی و کهن است که قدمت آن به زمان حضرت موسی(ع) بازمی گردد. برمبنای منابع تاریخی، یکی از اصحاب مؤمن و متمول حضرت موسی(ع) به نام «ضخار»، قبل از مهاجرت بنی اسرائیل از مصر، به سمت حجاز مهاجرت کرده و در منطقه فدک ساکن شد. این منطقه به سبب داشتن آب و زمینهای حاصلخیز، توسط وی آباد گردید. گفته می شود ضخار در وصیت خود به وراثش اعلام نموده است که این سرزمین را برای پیامبر آخرالزمان آماده کرده است.(او یا بوسیله حضرت موسی(ع) و یا بوسیله دیگری از ظهور پیامبر خاتم(ص) آگاه بوده است).
با گذر زمان و در دوران ظهور اسلام، منطقه فدک به ناحیه ای بسیار آباد و پررونق تبدیل گشته بود که از بسیاری جهات حتی آبادتر از منطقه خیبر بود. خیبر و قلعه مشهور آن بیشتر جنبه نظامی داشتند، در صورتیکه فدک بعنوان منطقه ای اقتصادی و کشاورزی اهمیت ویژه ای داشت و خود دارای قلعه ای مستقل از قلعه خیبر بود.
تا قبل از جنگ خندق، اهالی فدک از تنش با مسلمانان به دور بودند. اما بعد از خیانت خیبریان در جنگ خندق و نقض پیمان صلح، پیامبر اکرم(ص) بعد از سرکوب خائنین به خیبر لشکر کشید که منجر به فتح مشهور خیبر شد. بعد از پایان این قیام، اهالی فدک از ترس آن که نوبت آنان هم فرا رسد، پیش پیامبر آمدند و اظهار تسلیم و اطاعت کردند. درنتیجه، فدک بدون هیچ درگیری نظامی و بدون نیاز به فرستادن لشکر توسط مسلمانان فتح شد.
در این زمینه، آیه ۶ سوره حشر نازل گردید: «وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَلَا رِکَابٍ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَیٰ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» این آیه به وضوح بیان می کند که اموالی که بدون جنگ و لشکرکشی و تنها با تسلیم صاحبان آن به دست رسول خدا(ص) می رسید، از دایره غنایم عمومی خارج شده و متعلق به شخص پیامبر(ص) یا امام خواهد بود. بدین ترتیب، فدک نه فقط جایگاه اقتصادی و کشاورزی برجسته ای داشت، بلکه از نظر تاریخی و دینی هم اهمیت ویژه ای پیدا کرد.
پس از رسیدن باغات فدک به پیامبر(ص) چه وقایعی رخ داد؟
پس از فتح فدک و تسلیم اهالی آن، پیامبر اکرم(ص) می توانست مطابق رویه معمول در جنگ ها، اهالی را اسیر کند. اما ایشان درخواست مردم فدک را پذیرفت و به جای اسارت، آنها را بعنوان کارگر در باغات و زمینهای فدک به کار گرفت و آنان مزد دریافت می کردند. در عین حال، مالکیت زمین ها، محصولات و عواید ناشی از فروش آنها بازهم در اختیار پیامبر(ص) بود و ایشان می توانستند هرگونه که صلاح می دانند در آنها تصرف و بهره برداری کنند.
این اقدام، تعدادی از مسلمانان را ناراضی کرد، چون که توقع داشتند فدک مانند سایر غنائم در بین آنان تقسیم شود. درنتیجه، خداوند بوسیله وحی، فرمانی صادر کرد که به پیامبر، مالکیت ویژه ای بر فدک و اختیار آنرا تایید می کرد. در همین جهت، آیه ای دیگر نازل شد: «وَآتِ ذَا الْقُرْبَیٰ حَقَّهُ» به معنای «حق خویشاوندانت را به آنان بده».
این آیه نیاز به تفسیر داشت؛ چون که پیامبر اکرم(ص) با جبرئیل(ع) مشورت کردند و پرسیدند: «من خویشاوندان زیادی دارم، به کدامیک باید حقی داده شود و منظور از حق چیست؟» پاسخ جبرئیل(ع) از ناحیه خداوند چنین ابلاغ شد: «أعطِ فاطِمَةَ فَدَکاً». بدین ترتیب مشخص شد که منظور از «ذی القربی» حضرت فاطمه(س) و آن حق مشخص، فدک است.
زمانی که پیامبر(ص) به مدینه بازگشتند، فرمان دادند تا جمعی از بزرگان و مردم در مسجد گرد آیند. ایشان مقداری از محصولات فدک را هم همراه خود آوردند و در حضور جمع، اعلام نمودند که مطابق فرمان الهی، فدک به مالکیت حضرت فاطمه(س) درآمده است. برای تثبیت مالکیت ایشان، سندی هم به نام حضرت زهرا(س) تنظیم شد و محصولاتی از باغات فدک میان مردم بعنوان میوه های متعلق به حضرت زهرا(س) پخش گردید.
این وقایع چهار سال قبل از رحلت پیامبر اکرم(ص) صورت گرفت و نشان دهنده اهمیت فدک و جایگاه ویژه آن برای اهل بیت(ع) است. فدک نه فقط از نظر اقتصادی و کشاورزی اهمیت داشت، بلکه از نظر دینی و حقوقی هم بعنوان هدیه و مال اختصاصی پیامبر و سپس حضرت زهرا(س) عنوان شد.
پس از رحلت پیامبر(ص) چگونه، چرا و به چه انگیزه هایی اصحاب سقیفه طمع کرده و فدک را از تملک حضرت صدیقه(س) خارج کردند؟
پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، فدک که پیشتر به مالکیت حضرت فاطمه(س) درآمده بود، هدف اقدامات سیاسی و اقتصادی خلفای اولین قرار گرفت. خلیفه اول و دوم، به صراحت اهداف و انگیزه های خویش را بیان کرده اند. منابع تاریخی و اسناد گوناگون (که در کتاب «اسرار فدک» با اسناد تفصیلی عرضه شده است) نشان میدهد که فدک یکی از منابع درآمدی بسیار کلان بود؛ بطوریکه سالانه بیش از ۱۲۰ هزار سکه طلا تولید می کرد.
از دیدگاه خلفا، احتمال استفاده امیرالمؤمنین(ع) از این درآمد برای رویارویی با حوادث و نهادهای تازه تأسیس سقیفه غیرقابل چشم پوشی نبود. منطقی بود که چنین مبلغ عظیمی می توانست توان مالی و نظامی قابل توجهی فراهم آورد، بطوریکه لشکرها و نیروهایی ضد سقیفه تجهیز شوند.
به همین دلیل، با وجود فاصله حدود ۲۰۰ کیلومتری فدک تا مدینه، خلفای اولین تنها ده روز بعد از رحلت پیامبر(ص)، با فرستادن گروهی به فدک و برکناری گماشتگان حضرت زهرا(س) از مدیریت آن، فدک را غصب کردند. این اقدام نشان میدهد که آنان نگران بودند اگر درآمد فدک به حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) برسد، این منابع مالی می توانست برای تازه به قدرت رسیدگان سقیفه مشکلات جدی بوجود آورد.
این واقعه، یکی از نمونه های برجسته تقاطع مسایل اقتصادی، سیاسی و حقوقی در صدر اسلام است که اهمیت مالکیت فدک را از دیدگاه دینی و اجتماعی آشکار می سازد.
درباره استدلال ها و توجیهاتی که از ابتدا برای غصب فدک عرضه می شد بیشتر توضیح بفرمایید.
پیش از ورود به مسئله غصب فدک، باید تصریح کرد که این ناحیه بیشتر از چهار سال در اختیار حضرت زهرا(س) بوده و ایشان مالکیت و تصرف کامل بر آن داشتند. اگر خلفا قصد تصرف فدک را داشتند، باید ابتدا محکمه ای تشکیل می دادند و دلیلهای خویش را برای اثبات اینکه فدک از آن حضرت زهرا(س) نیست، عرضه می کردند. اما چنین اقدامی صورت نگرفت و فدک بدون هیچ روند قانونی و بی سروصدا به تصرف آنها درآمد.
در پی این اقدام، حضرت زهرا(س) نزد ابوبکر رفته و نسبت به غصب ملک خود اعتراض کردند. ایشان به صراحت اشاره کردند که ابوبکر خود شاهد بوده است که فدک بیشتر از چهار سال در اختیار ایشان بوده و در طول این مدت هر سال از درآمد آن برای فقرا انفاق می کردند. حضرت زهرا(س) سپس پرسیدند: «چگونه ملکی که این مدت در دست من بوده را بدون محاکمه و بدون دلیل قانونی از من گرفتید؟»
خلفا پاسخ دادند که فدک مال تمام مسلمین است و اختصاص به حضرت زهرا(س) ندارد. حضرت زهرا(س) برای اثبات مالکیت خود سندی که پیامبر(ص) در دوران حیاتشان به نام ایشان صادر کرده بود، عرضه کردند. در این هنگام، عمر آن سند را از حضرت زهرا(س) گرفت، بالای منبر رفت و علناً آنرا پاره کرد، و با این کار، تلاش داشت حق قانونی و شرعی حضرت زهرا(س) را نادیده بگیرد.
حضرت زهرا(س) سپس استدلال های خویش را برای اثبات مالکیت فدک بیان کردند:
ملکی که در تصرف یک شخص است، نیاز به اثبات مالکیت ندارد و هر کس خلاف آن ادعا می کند باید دلیل ارائه کند.
کسی چون صدیقه طاهره(س)، که آیه تطهیر در شأن ایشان نازل شده و پیامبر(ص) او را «سیدة النساءالعالمین» معرفی کرده اند، هیچ وقت ملکی را به ناحق تصرف نمی کند.
در عین حال، خلفا این ادله را نپذیرفتند و خواهان شاهد شدند. حضرت زهرا(س) امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع) را بعنوان شاهد آوردند، اما به سبب خویشاوندی نزدیک، بر خلاف تمام قواعد قضاوت، شهادت آنها پذیرفته نشد. سپس حضرت، ام ایمن (از همسران پیامبر که ایشان را زنی از زنان بهشت معرفی کرده بودند) را بعنوان شاهد معرفی کردند و او شهادت داد که فدک متعلق به حضرت زهرا(س) است.
با تنگ شدن عرصه بر غاصبان، یکی از همسران پیامبر(ص) ادعا کرد: «انَّا مَعَاشِرَالْاَنْبِیَاءِ لَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَاهُ صَدَقَة» یعنی پیامبران چیزی برای کسی به ارث نمی گذارند و آن چه از اموالشان باقی می ماند صدقه است. اما این استدلال چندین ایراد داشت:
حضرت زهرا(س) فدک را بعنوان میراث طلب نکردند، بلکه ادعا داشتند پیامبر(ص) آنرا در زمان حیات خود به ایشان بخشیده اند.
حتی اگر بحث ارث مطرح باشد، قرآن صراحتاً وارث بودن فرزندان پیامبران را تأیید می کند، مانند آیه ۱۶ سوره نمل: «وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ»، که نشان میدهد فرزندان پیامبران از آنها ارث می برند.
حضرت زهرا(س) در نهایت با عرضه سند، شاهد و استدلال قانونی، غاصبان فدک را محکوم کردند، اما آنان از بازگرداندن آن امتناع کردند. حضرت زهرا(س) فرمودند: «اگر نمی خواهید بازگردانید، بگویید؛ من غاصب نیستم، بلکه شما حق مرا غصب کرده اید.» این جمله نشان دهنده جسارت و شجاعت حضرت در دفاع از حق قانونی خود و رویارویی با تلاش خلفا برای معرفی ایشان بعنوان غاصب بود.
آیا این ماجرا در کتاب های اهل سنت بازتاب داشته است؟ اگر داشته، این بازتاب به چه شکل بوده است؟
این ماجرا هم مانند واقعه غدیر، از وقایعی است که علمای اهل سنت به صورت مفصل به آن پرداخته اند؛ گرچه به آن عمل نمی کنند و گاهی تفاسیر دیگری عرضه می دهند، اما به اصل واقعه و نصب حضرت امیرالمؤمنین(ع) در روز غدیر معترف هستند. همین طور حتی در زمان حیات حضرت زهرا(س) و ائمه(ع) هم مسئله غصب فدک در ذهن مردم مطرح بود. درصورتیکه در زمان خطبه خوانی حضرت زهرا(س)، عده ای از مردم اشک می ریختند که نشانگر اعتراف غیرمستقیم به ظالمانه و غاصبانه بودن تصرف فدک بود، اما قدرت در دست غاصبان باقیمانده بود.
عجیب آن است که بعد از شهادت حضرت زهرا(س)، خلیفه دوم به امیرالمؤمنین(ع) پیشنهاد بازپس دهی فدک را داد که خود نشان دهنده اقرار به اشتباه در تصرف آنست، اما حضرت امیر(ع) به سبب نبود صاحب اصلی فدک یعنی حضرت زهرا(س)، از پذیرفتن این پیشنهاد خودداری کردند و احقاق حق را به قیامت موکول نمودند. در دوره های بعد نیز، در زمان عثمان، بنی امیه و بنی عباس، اقداماتی برای بازپس دادن فدک به اهل بیت(ع) انجام شد، اما به سبب این که ائمه(ع) نپذیرفتند، آنرا به دیگر اشخاص بنی هاشم می دادند. این روند هم نوعی اقرار به اشتباه غاصبان اولیه شمرده می شود، باآنکه سیاستها و حاکمان هر دوره، رویکرد متفاوتی در این مورد داشتند.
کدام یک از بزرگان اهل سنت در کتب خود به این ماجرا اقرار کرده اند، در صورت امکان نام ببرید.
علامه سیدمحمدباقر صدر کتابی دارند به نام «فدک»، ایشان در آنجا بصورت مفصل وارد بحث شده اند و علمایی را که اقرار کردند به این که فدک مال حضرت زهرا(س) بوده را آورده اند پس از آن هم کتاب های زیادی هست، علامه میرحامد حسین مقداری وارد این بحث شده اند، علامه امینی هم اشاراتی در این مورد دارند که علاقمندان می توانند به منابع آنها مراجعه نمایند.
در رابطه با اقداماتی که در طول تاریخ، خلفا در دوره های مختلف، جهت باز پس دادن فدک به اهل بیت(ع) انجام دادند، بیشتر توضیح بفرمایید.
از همان ابتدا، فدک مورد توجه و اختلاف خلفا و اهل بیت(ع) قرار داشت. خلیفه اول، ابوبکر، در شروع امر با دست نوشته ای، قسمتی از فدک را به حضرت زهرا(س) بازپس داد، اما بعد از مدتی عمر بن الخطاب آنرا از ایشان گرفت؛ ماجرایی که در تاریخ بسیار معروف است. در زمان خلیفه دوم نیز، همان روند ادامه یافت و فدک در اختیار اهل بیت(ع) قرار نگرفت.
در دوره خلافت عثمان بن عفان، این زمین بار دیگر به بنی هاشم داده شد، اما باردیگر از آنان بازپس گرفته شد و مروان آنرا در اختیار گرفت. بعد از او، معاویه آنرا به شخص دیگری سپرد و در واقع روند «گرفتن و دادن» فدک بارها و بارها تکرار شد. یکی از نمونه های برجسته این جابه جایی ها در زمان بنی امیه، در ارتباط با عمر بن عبدالعزیز است که کوشش کرد فدک را به بنی هاشم بازگرداند، اما بعد از او، مجدداً از آنان بازپس گرفته شد. این وضعیت همیشه ادامه داشت و نشان دهنده این بود که خلفای وقت به حقوق اهل بیت(ع) اعتراف داشتند، اما از بازگرداندن کامل آن به دلیلهای سیاسی خودداری می کردند.
یکی از رویدادهای شاخص این ماجرا در ارتباط با زمان امام موسی بن جعفر(ع) است. هارون عباسی، با نیت آن که مانند اسلاف خود به ظاهر فدک را به اهل بیت(ع) بازگرداند و منتی بر امام کاظم(ع) بگذارد، ایشان را فراخواند و از ایشان خواست محدوده فدک را مشخص کنند. هارون گمان می کرد که فدک یک تکه زمین محدود در حجاز است، اما امام(ع) با هوشمندی و تیزبینی خود پاسخ دادند که محدوده فدک بسیار گسترده است: «یک سر فدک در سمرقند، یک سر در آذربایجان، مرز دیگر ناحیه ای در آفریقا و مرز دیگر آن عدن در یمن است.» این پاسخ به معنای پوشش تمام قلمرو حکومت هارون بود.
با این بیان، امام(ع) قصد داشتند ابعاد داستان فدک را فراتر از یک ناحیه اقتصادی کوچک نشان دهند و حقیقتی بزرگ را بیان کنند: این ماجرا نه فقط غصب یک زمین، بلکه غصب خلافت و مشروعیت اهل بیت(ع) بود. پیام امام(ع) به هارون روشن بود: «این جایگاهی که بر آن نشسته ای، از آن تو نبوده و تو هیچ حقی در آن نداری که بخواهی ببخشی یا بگیری؛ حق از اساس متعلق به اهل بیت(ع) است و فدک هم بعنوان یکی از وجوه اقتصادی خلافت، باید در اختیار آنان باشد.»
به این ترتیب، فدک نه فقط یک زمین کشاورزی، بلکه نمادی از حقانیت سیاسی و اقتصادی اهل بیت(ع) و معیار سنجش عدالت خلفا و حاکمان در طول تاریخ اسلام شد.
ماجرای خطبه فدکیه که حضرت زهرا(س) در مسجد ایراد کردند، بعد از واقعه حمله به خانه بوده است و ایشان با ناخوش احوالی به ایراد این خطبه پرداخته اند، این مسئله، می تواند مبین میزان اهمیت آن باشد. درست است؟
بله، حضرت زهرا(س) خود، بارها و بارها برای اتمام حجت و احقاق حق فدک اقدام کردند؛ برخی منابع بیان می کنند که ایشان هفت بار شخصاً در این مورد تلاش کردند. یک دفعه ایشان به خانه خلیفه اول رفتند تا مستقیم نسبت به غصب فدک اعتراض کنند و حضرت امیرالمؤمنین(ع) هم در دفاع از این حق، اقدامات احتجاجی انجام دادند. اما مهم ترین و آخرین اقدام حضرت زهرا(س) در این راه، همان خطبه فدکیه است که تاریخ و منابع اسلامی بعنوان نقطه اوج دفاع ایشان از حق اهل بیت(ع) یاد می کنند.
این خطبه در شرایطی ایراد شد که حضرت زهرا(س) از ناحیه صورت و پهلو صدمه دیده بودند، قامت ایشان خمیده بود و چادرشان تا زمین کشیده می شد. در عین حال، ایشان با روحیه ای استوار به مسجد رفتند و خطبه را ایراد کردند؛ این حالت جسمی و ظاهری ایشان قلب بسیاری را جریحه دار کرد و سبب گریستن حضار شد. با این اقدام، حضرت زهرا(س) قصد داشتند مهر غصب فدک را بر پیشانی اهل سقیفه بزنند و خویش را از هرگونه افترا غصب مبرا کنند.
خطبه فدکیه چه ابعاد مختلفی می تواند داشته باشد؟ شیعه در چه زمینه های اعتقادی و کلامی می تواند از آن بهره ببرد؟
خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) علاوه بر جنبه تاریخی و سیاسی، دارای ابعاد کلامی و اعتقادی بسیار گسترده ای است که شیعه می تواند از آن بهره های فراوان ببرد. در تجربه شخصی، من برای بار اول این خطبه را با مقایسه بیشتر از ۱۷ نسخه مختلف بررسی و کامل ترین صورت آنرا استخراج کردم. در این روند، به نکات ظریف و دقیق خطبه پی بردم که در شرحی تحت عنوان «شرح خطبه مادرم» آورده ام.
حضرت زهرا(س) در این خطبه قصد داشتند جایگاه حقیقی اهل بیت(ع) و جایگاه غاصبین فدک را به مردم نشان دهند. به عقیده من، این خطبه تنها یک سخنرانی نیست، بلکه در واقع محاکمه علنی غاصبین فدک محسوب می شود. ایشان با ورود ناگهانی به مسجد، حتی آنهایی که در موضع قدرت قرار داشتند را در تنگنا قرار دادند؛ به شکلی که اگر می توانستند، فرار می کردند.
ویژگی برجسته این خطبه، فصاحت و بلاغت ادبی حضرت زهرا(س) است. ایشان نه فقط در جایگاه دختر پیامبر(ص) بلکه در مقام یک زن بزرگ، خطبه ای ایراد کردند که حتی عرب زبان ها هم به جایگاه والا و پیچیدگی زبانی آن اعتراف دارند. بعد از حمد و ثنای خداوند، حضرت به مباحث توحید، نبوت و امامت می پردازند و سپس به موضوع فدک و استدلالات در رابطه با آن وارد می شوند.
در بخش سوم خطبه، حضرت زهرا(س) مردم را هم مخاطب قرار داده و به صورتی آنها را محاکمه می کنند: آیا شما راضی هستید که با این وضعیت و غصب حق، سکوت کنید و با مسیر ناصحیح همراه باشید؟ همین طور ایشان مردم را به دفاع از حق و رویارویی با ظلم دعوت می کنند و حتی به قیام ضد غاصبین اشاره دارند.
در کل، اگر موضوع فدک هم مطرح نبود، این خطبه به خودی خود یک درس گفتار جامع در رابطه با اصول اعتقادی شیعه، شامل توحید، نبوت و امامت است و می تواند منبعی باارزش برای پژوهش های کلامی، اعتقادی و اخلاقی محسوب شود.
در این خطبه چه مسائلی در ارتباط با امامت مطرح شده است؟
اگر بخواهیم به جزئیات مباحث خطبه فدکیه وارد شویم، بررسی کامل آن به سبب وسعت و عمق استدلال ها زمان بر خواهد بود، اما بصورت خلاصه و مجمل می توان اظهار داشت که حضرت زهرا(س) در این خطبه به نکات مهمی در رابطه با امامت و خلافت بعد از پیامبر(ص) اشاره می کنند.
ایشان تصریح می کنند که پیامبر اکرم(ص) امیرالمؤمنین علی(ع) را با آن سابقه و شایستگی برجسته در اسلام بعد از خود منصوب کردند. حضرت در تشبیهی بسیار گویا بیان می کنند که اگر مردم افسار شتر امامت را به دست علی(ع) می سپردند، او چنان ماهرانه این شتر را هدایت می کرد که نه بار آن تکان می خورد، نه شتر لغزش می کرد و نه سواران بر زمین می افتادند.
مقصود حضرت زهرا(س) از این تشبیه آن است که راهی که پیامبر(ص) بعد از خود چیده بود، مسیر درست هدایت امت بود؛ مسیری که اگر مردم بر آن پای می فشردند، تا قیامت امت در راه حق و عدالت قرار می گرفت. اما مردم این مسیر را منحرف کردند و آنرا به دست کسانی سپردند که توان و لیاقت اداره آنرا نداشتند.
ایشان همین طور به این نکته اشاره می کنند که اگر هدایت جامعه به دست علی(ع) بود، نه فقط در آخرت بلکه در همین دنیا هم نعمات آسمانی بر مردم نازل می شد و زندگی دنیا با عدالت، امنیت و برکت همراه می گشت.
در واقع، حضرت زهرا(س) در این بخش از خطبه، درسهای عمیقی در شناخت امام و ضرورت اطاعت از او عرضه می دهند و نشان می دهند که غصب حق امامت، چه نتایج معنوی و اجتماعی برای امت به دنبال داشته است.
درباره مسایل سندی این خطبه بیشتر توضیح دهید.
در این رابطه باید اظهار داشت که برمبنای بررسی های مفصل پیشین که به آنها اشاره کرده ام و همین طور در کتابی که انتشار یافته است، تمام اختلاف نسخ خطبه فدکیه مورد مقابله قرار گرفته و متنی کامل استخراج شده است. این بررسی ها به نتایج مهمی منجر گردیده است که نشان دهنده جایگاه ویژه این خطبه است.
یکی از نکات بارز این است که نیمی از ناقلین خطبه کامل حضرت زهرا(س) از شیعیان و نیمی دیگر از اهل سنت هستند. این امر اهمیت ویژه ای دارد، چونکه نشان میدهد که این روایت، با وجود آن که بخشهایی از آن ممکنست برای تعدادی از نقل کنندگان اهل سنت به ظاهر مشکل ساز یا به ضررشان بوده باشد، توسط آنها هم نقل شده و محفوظ مانده است.
برای مثال، در کتاب هایی مانند «بلاغات النساء»، این خطبه بعنوان بلیغ ترین خطبه زنان نقل شده و از دیدگاه بلاغت و قدرت سخنوری، نمونه ای بی نظیر شمرده می شود. این نکته، علاوه بر ارزش تاریخی و دینی، مبین جایگاه فصاحت و استدلال های دقیق حضرت زهرا(س) در رویارویی با غاصبان حق و بیان حقایق است.
شما در حوزه فدک و خطبه فدکیه آثار مختلفی تألیف کرده اید، تعدادی از این آثار را برای ما معرفی بفرمایید.
کتاب «اسرار فدک» که در آن داستان فدک از ابتدا تا زمان غصب آن به تفصیل بیان شده است و ریشه ها و ابعاد تاریخی این واقعه مورد بررسی قرار گرفته اند.
نسخه کامل خطبه فدکیه که در آن متن خطبه با مقابله ۱۷ نسخه مختلف استخراج شده است، در صورتیکه قبل از این، خطبه به طور معمول فقط از روی یک نسخه چاپ می شد.
کتاب دیگر با متن یکدست خطبه که بدون ذکر اختلاف نسخ، متن کامل را برای خوانندگان فراهم آورده است.
کتاب کوچکتری با عنوان «صدای فاطمی فدک» که بخشهایی از خطبه را برای مخاطبان کم حوصله تر عرضه کرده است.
کتاب «شرح خطبه مادرم» که به تحلیل و شرح مفصل خطبه فدکیه پرداخته و ابعاد اعتقادی، کلامی و بلاغی آنرا تشریح می کند.
کتاب جیبی «مادرمان چه گفت» که همان شرح خطبه را به زبان ساده و برای مخاطب عام بازنویسی کرده است.
کتاب «فدک کجاست؟» که در آن جغرافیای فدک و تغییرات آن از گذشته تا امروز مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده است که امروزه فدک در شهری به نام «الحائط»، واقع بین ریاض و مدینه، قرار دارد و قسمتی از این شهر شمرده می شود.
در انتهای بحث اگر نکته ای مد نظر دارید بفرمایید.
مطلبی که در این مورد قابل بیان است این است که مسئله فدک و جزئیات آن، خصوصاً در سال هایی که ایام فاطمیه اوج می گیرد، الحمدلله به خوبی به مردم منتقل شده است. نکته مهم آن است که نتیجه این بحث ها نباید فقط محدود به بررسی استدلال های حضرت زهرا(س) باشد—گرچه شناخت این استدلال ها ضروری و آموزنده است—و نباید فقط داستان گویی نماییم یا به دنبال صدور سند مالکیت یک زمین باشیم. اهمیت این مباحث در جای دیگری است؛ هدف اصلی آن باید این باشد که ارادت، معرفت و محبت ما نسبت به حضرت زهرا(س) بیشتر شود و در همان اندازه، از دشمنان ایشان برائت جوییم. یعنی فهم مسئله فدک باید وسیله ای باشد برای تحکیم عشق و احترام ما به اهل بیت(ع) و تقویت شناخت اخلاقی و دینی ما نسبت به آنها.
1404/08/22
09:52:18
5.0 / 5
6
مطلب نورمعرفت را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان نورمعرفت در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۲

پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

نور معرفت

nooremarefat.ir - مالکیت معنوی سایت نور معرفت متعلق به مالکین آن می باشد