نور معرفت

نهج حیات راز جدایی از معشوقی بی وفا

نهج حیات راز جدایی از معشوقی بی وفا

به گزارش نور معرفت، گشوده شدن برخی اسرار در این نگاه است که باید قبل از آن که خودمان بعنوان یک یادگار از دست رفته در کتاب تاریخ ثبت شویم، به سرنوشت پیشینیانی که شیفته تر از ما بودند نگاه بیندازیم.



به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، عدم دنیازدگی و روی گردانی از دنیاطلبی از برجسته ترین محورهای سیره و منش امیرالمؤمنین مقابل السلام است؛ تا آنجا که بخش های فراوانی از نهج البلاغه به تبیین این خاصیت اختصاص یافته است.
بنابر روایت تسنیم، آن حضرت دنیا را نه بعنوان هدف، بلکه بعنوان وسیله ای برای آخرت می نگریست و با رفتار و گفتار خویش، مردم را از فریفتگی به زرق وبرق آن بازمی داشت. ریشه ی این نگاه معرفتی را باید در سخن روشنگر امام صادق مقابل السلام یافت که فرمود: «حبُّ الدنیا رأسُ کلِّ خطیئةٍ»؛ یعنی دلبستگی به دنیا سرچشمه ی همه خطاهاست. در پرتو این بینش، علی مقابل السلام خود نمونه ی کاملِ بی اعتنایی به دنیا بود؛ نه از سر رهبانیت، بلکه از سر بصیرت، برای اینکه دنیا را مزرعه ی آخرت می دانست و دل در گروی حق، نه در گروی زر و زیور آن داشت و در گروه حق طلبان و خداجویان جای داشت که دنیای فریبنده را در خدمت حقیقت می خواستند نه حقیقت را در خدمت دنیا.
ایشان در تعبیری عمیق فرمودند:
«فَلْتَکُنِ الدُّنْیَا فِی أَعْیُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ»؛
(ای مردم) باید دنیای حرام در چشمانتان از پر کاه خشکیده و تفاله های قیچی شده دام داران، بی ارزش تر باشد.
این تعبیر گویای آن می باشد که از دیدگاه امیرالمؤمنین مقابل السلام، دنیا با تمام جلوه ها و زینت های فریبنده اش، اگر از مسیر حق و حلال بیرون برود، کم ارزش تر از پَست ترین چیزهای بی جان و بی روح است. حضرت با این تعبیرِ تصویری و عمیق، می خواهد نشان دهد که مؤمنِ بصیر باید چنان بینشی پیدا کند که شکوه ظاهری دنیا در مقابل حقیقت الهی در نظرش هیچ جلوه ای نداشته باشد. ارزش واقعی انسان در نگاه او نه به دارایی های مادی، بلکه به میزان آزادگی، تقوا و استواری در مقابل فریب دنیا سنجیده می شود. براستی، این سخن پرمعنا هشدار می دهد که هرگاه دنیا در چشم انسان بزرگ شود، حق کوچک می شود، اما اگر دنیا در چشمش حقیر شود، راه وصول به حق و رضوان الهی برایش گشوده می شود.
تمام مصائبی که برای انسان ها و امت ها از آغاز تاریخ، از دوران آفرینش تا خود تاریخ صدر اسلام، داستان تلخ سقیفه، دوران حکومت علوی (علی رغم کوشش برای استقرار حق)، و اوج گیری فاجعه عاشورا شکل گرفت، در ریشه ای مشترک خلاصه می شود: دنیاطلبی، قدرت طلبی و مقدم شمردن جاه و مقام دنیوی بر رضایت و حق الهی. زمانی که میزان، تبدیل به معیارهای فانِی و زودگذر دنیا شد (همانند حُثَالَةِ الْقَرَظِ: پر کاه خشکیده)، مسیر حق منحرف می شود. سقیفه، نماد آغازین این انحراف در امت اسلامی بود که معیار شایستگی را به معیار قدرت و تعلقات دنیوی سپرد و این خود، سلسله مصائب بعدی همچون غربت امام و در نهایت فاجعه کربلا را رقم زد، چونکه همه این ها شاخ و برگ های همان درختی بودند که ریشه اش در تعلق قلب به دنیا کاشته شد.
بنابراین عبرت از تاریخ و دیدن عاقبت دنیاطلبان، اصلی ضروری است؛ به همین دلیل امیر مؤمنان در ادامه ی سخنان خویش فرمود «وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ، وَ ارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْکُمْ.» از پیشینیان خود پند گیرید، قبل از آنکه آیندگان از شما پند گیرند، این دنیای فاسد نکوهش شده را رها کنید، برای اینکه مشتاقان شیفته تر از شما را رها کرد.
این فراز از کلام امیرالمؤمنین مقابل السلام، قلب تپنده ی حکمت عملی است که مستقیماً برمبنای همان اصل «ریشه خطا بودن حب دنیا» بنا شده است. حضرت دو محور اساسی را برای نجات از این دام شیطانی ارایه می دهند: عبرت از گذشتگان و رهاسازی دنیا. نخست، تاکید بر «اتّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ»، یک هشدار حیاتی است؛ به این معنا که اگر انسان ها در بیداری و پندپذیری کوتاهی کنند، خودشان به عبرت و داستانی عبرت آموز برای نسل های آینده تبدیل خواهند شد. این چرخه تاریخ است: دنیادارانی که به مقام رسیدند، خواه بوسیله حق یا باطل، عاقبت مغلوب همین دنیا شدند و در نهایت توسط همین دنیا طرد شدند، و این سنت الهی است که باید قبل از آنکه کار از کار بگذرد و ما خود به درس عبرت دیگران تبدیل شویم، آنرا درک و اصلاح کرد.
محور دوم، اقدام عملی یعنی «ارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً» (آن را نکوهش شده رها کنید) است. این ترک دنیا نه از سر رهبانیت و عدم ورود به حیات اجتماعی، بلکه رها کردن دلبستگی قلبی به آنست، همان گونه که در بخش اول بحث بر آن تاکید شد. دلیل این رهاسازی نیز نهایت قاطعیت را دارد: «فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْکُمْ»؛ یعنی این دنیای پست، کسانی را که از شما نیز شدیدتر عاشق و حریص به آن بودند، از پای درآورده و طرد کرده است. این دنیا، وفادار به هیچ عاشق و شیفته ای نیست و هر کس دل به آن بندد، در نهایت خسران و شکست را تجربه خواهد کرد، همان گونه که دنیاطلبان پیشین را به خاک مذلت کشاند. بنابراین، پند گرفتن از تاریخ و رها کردن این معشوق بی وفا، تنها راه تضمین عاقبت بخیری است.
به اجمال، به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، عدم دنیازدگی و روی گردانی از دنیاطلبی از برجسته ترین محورهای سیره و منش امیرالمؤمنین مقابل السلام است؛ تا آنجایی که بخش های فراوانی از نهج البلاغه به تبیین این خاصیت اختصاص یافته است. در پرتو این بینش، علی مقابل السلام خود نمونه ی کاملِ بی اعتنایی به دنیا بود؛ نه از سر رهبانیت، بلکه از سر بصیرت، به جهت اینکه دنیا را مزرعه ی آخرت می دانست و دل در گروی حق، نه در گروی زر و زیور آن داشت و در گروه حق طلبان و خداجویان جای داشت که دنیای فریبنده را در خدمت حقیقت می خواستند نه حقیقت را در خدمت دنیا. این چرخه تاریخ است: دنیادارانی که به مقام رسیدند، خواه بوسیله حق یا باطل، عاقبت مغلوب همین دنیا شدند و در نهایت توسط همین دنیا طرد شدند، و این سنت الهی است که باید پیش از آنکه کار از کار بگذرد و ما خود به درس عبرت دیگران تبدیل شویم، آن را درک و اصلاح کرد.
1404/08/12
10:56:52
5.0 / 5
14
مطلب نورمعرفت را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان نورمعرفت در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۱

پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

نور معرفت

nooremarefat.ir - مالکیت معنوی سایت نور معرفت متعلق به مالکین آن می باشد