بیماری کهنه بنی اسرائیل که هنوز مردم دنیا را تهدید می کند
نور معرفت: در داستان دیدار حضرت موسی(ع) و خضر(ع) در آیات ۶۲ تا ۷۴ سوره کهف، خدا از خطری سخن می گوید که ریشه در تاریخ بنی اسرائیل دارد، بیماری فکری و درونی که با ظاهری از علم و عدالت، انسان را از فهم حقیقت دور می سازد و اگر شناخته نشود، امت های امروز را نیز به همان سرنوشت گرفتار می کند.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در سوره مبارکه کهف به داستان حضرت موسی(ع) و خضر نبی اشاره می کند. حضرت موسی(ع) بعد از مشاهده نشانه های فراوان قدرت خداوند، احساس کرد باید به سرچشمه ای عمیق تر از دانش الهی برسد.
بنابر روایت فارس، خداوند به او وحی کرد که بنده ای از بندگان خاصش، که از علم لدنی برخوردار است، در کنار دریا حضور دارد. موسی(ع) با یوشع بن نون راهی شد تا او را بیابد. این جست وجوی علمی، شروع ماجرایی است که در ظاهر آموزشی است، اما در باطن آن پیام های عمیقی برای هدایت امت ها نهفته است.
ماهی گمشده و غفلت از نشانه
در مسیر، وقتی به صخره ای رسیدند، ماهی پخته ای که همراه داشتند زنده شد و به دریا رفت. یوشع فراموش کرد ماجرا را به موسی(ع) بگوید. قرآن می فرماید: «فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا» (آیه ۶۱)و زمانی که موسی از او غذا خواست، یوشع به یاد آورد. موسی اظهار داشت: «این همان نشانه ای است که به دنبالش بودیم!» و بازگشتند.
در این غفلت کوتاه، نشانه ای نهفته است: گاه دشمن درونی انسان غفلت کاری می کند که حتی نشانه های روشن الهی را نبیند.
دیدار با خضر و شروع آزمون فهم
موسی به خضر رسید و درخواست نمود که از علم او بیاموزد. خضر شرط کرد: «تو هیچگاه توان شکیبایی با من نداری.» (آیه ۶۷) چرا؟ چون علم خضر از سنخ علم ظاهر نبود، بلکه علم باطنی و الهی بود که با چشم ظاهر نمی توان آنرا فهم کرد.
در اینجا خداوند نشان داده است بزرگ ترین دشمن انسان در راه ایمان، ظاهربینی و خودبسندگی علمی است؛ یعنی این که گمان کند هر آن چه می داند، کافی است.
سه رویداد و سه آزمون
خضر(ع) موسی را با خود همراه کرد که با سه حادثه روبه رو شود سه حادثه ای که ظاهرشان با عدالت و منطق انسانی ناسازگار به نظر می رسید، اما باطنشان حکمتی الهی داشت.
سوراخ کردن کشتی
خضر کشتی گروهی فقیر را سوراخ کرد. موسی به او اعتراض کرد: «آیا آنرا شکستی تا اهلش را غرق کنی؟»
اما براستی، خضر می خواست دشمن ظالمی که در کمین بود تا هر کشتی سالمی را بگیرد، از آن چشم بپوشد.
درسی که می آموزیم این است که گاهی خداوند برای حفظ بندگانش، چیزی را از ظاهر لطمه می زند، تا از باطن نجات دهد. کشتن نوجواندر دومین حادثه، خضر نوجوانی را کشت و موسی باز به خشم آمد. ظاهر امر ظالمانه بود، اما باطنش این بود که نوجوان در آینده پدر و مادر مؤمن خودرا به کفر می کشاند. اینجا قرآن پرده از دشمنی دیگر برمی دارد: دشمن فکری و تربیتی. گاه دشمن حقیقی، درون خانه و خانواده است فکری که ایمان را از دل ها می زداید.
این بخش تا آیه ۷۴ به قتل نوجوان ختم می شود و داستان دیوار در آیات بعد است.
دشمنی پنهان در چهره عقل ظاهری
واکنش موسی به کارهای خضر، از سر خیرخواهی بود؛ او پیامبری الهی بود که از عدالت دفاع می کرد. اما خدا می خواهد به او و به همه انسان ها بیاموزد که گاه دشمن حقیقی در ظاهر عدالت خواهی پنهان می شود: دشمن، ذهنی است که تنها به ظواهر اعتماد دارد و عمق حکمت الهی را نمی بیند.
این همان دشمن خطرناک بشر امروز است؛ همان ذهن مدرن مغروری که تنها به «علم محسوس» تکیه دارد و هرچه را در قالب تجربه نبیند، انکار می کند.
از یهود تا انسان امروز؛ دشمن علم بی ایمان
اگر بخواهیم این آموزه را با مسیر تاریخی تطبیق دهیم، می توان نشانه هایی از رفتار بنی اسرائیل را در آن یافت: قومی که بارها در قرآن به غرور دانایی، لجاجت در مقابل پیامبران، و اتکا بر ظواهر دین متهم شده اند.
رفتار موسی در این داستان، نوعی بازتاب از آن خاصیت انسانی است که در بنی اسرائیل بارها دیده شد همان بیماری فکری که قرآن در جای جای تاریخ هشدار می دهد: غرور علمی و تکبر معرفتی.
درس ماندگار برای همه نسل ها
این آیات به ما می آموزد که بزرگ ترین دشمن، همیشه بیرون از ما نیست؛ بلکه گاه در نحوه ی فهم ما از دین و زندگی نهفته است. اگر انسان به ظواهر اکتفا کند و از عمق حکمت الهی غافل بماند، همان قدر خطرناک می شود که دشمنان آشکار.
درسی که از این بخش سوره کهف می گیریم این است که دشمن حقیقی انسان نه همیشه شمشیر به دست، بلکه گاهی در درون ذهن و باور او پنهان است؛ غرور علمی، ظاهرگرایی، و ناتوانی از دیدن حکمت های الهی، همان دشمنانی اند که ایمان و بصیرت را نابود می کنند دشمنانی که بنی اسرائیل را زمین زدند و اگر مراقب نباشیم، ما را هم گرفتار خواهند کرد.
تلاوت این آیات را که در صفحه ۳۰۱ قرآن کریم واقع است، ببینید و بشنوید.
خلاصه اینکه سه رویداد و سه آزمون خضر(ع) موسی را با خود همراه کرد که با سه حادثه روبه رو شود سه حادثه ای که ظاهرشان با عدالت و منطق انسانی ناسازگار به نظر می رسید، اما باطنشان حکمتی الهی داشت. رفتار موسی در این داستان، نوعی بازتاب از آن خاصیت انسانی است که در بنی اسرائیل بارها دیده شد همان بیماری فکری که قرآن در جای جای تاریخ هشدار می دهد: غرور علمی و تکبر معرفتی. درس ماندگار برای همه نسل ها این آیات به ما می آموزد که بزرگ ترین دشمن، همیشه بیرون از ما نیست؛ بلکه گاه در نحوه ی فهم ما از دین و زندگی نهفته است.
منبع: nooremarefat.ir
مطلب نورمعرفت را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان نورمعرفت در مورد این مطلب