چرا حق طلاق در اختیار مرد است؟ شرایطی که حاکم شرع زن را طلاق می دهد
نور معرفت: با بروز مشکلاتی در نظام خانواده هم فقه و هم قوانین عرفی راهی جدید برای دفاع از زنان باز کرد زن با ارایه ادله محکمه پسند در مواردی میتواند به دادگاه برود و درخواست طلاق کند.
به گزارش نور معرفت به نقل از مهر، کتاب «پرسمان طلاق» تألیف میثم یاسا، حاصل یکی از کوشش های علمی و فعالیتهای پژوهشی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی نمایندگی اصفهان است که توسط انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان انتشار یافته است.
این اثر زیر نظر حجت الاسلام محمد علیجانی (رئیس مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی نمایندگی اصفهان) و با نظارت علمی محمد بی نیاززاده، و با همراهی حجت الاسلام والمسلمین عبدالرسول احمدیان (رییس پژوهشکده الهیات و خانواده) و یدالله جنتی (مدیر انتشارات) آماده و انتشار یافته است.
در بخشهایی از کتاب در مورد مسایل حقوق طلاق می خوانیم:
طلاق، حق مرد است یا حق زن؟
چرا از نظر حقوقی حق طلاق در اختیار مرد است؟ آیا بهتر نیست طلاق نیز مانند ازدواج با توافق طرفین صورت گیرد تا مرد نتواند از آن سو استفاده کند؟
روان شناسان و پژوهشگران در برخی از کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده اند که اگر زن برای تامین هزینه های زندگی به مرد وابسته نباشد، جز در موارد خاص شاید اصراری بر حفظ پیمان زناشویی نداشته باشد؛ بعنوان مثال برخی از زنان در دوران حاملگی از همسر خود متنفر می شوند و گسستن رشته زناشویی برایشان مهم نیست یا بعضی از آنان در روزهای عادت یا شیردادن به طفل، در وجود خود نوعی عصبانیت، ناراحتی و نگرانی روحی احساس میکنند. علی‌ای‌حال، تصمیم گیری عجولانه و زودرنجی از صفاتی است که در زنان بیشتر دیده می شود. در مقابل، ساختار روحی مردان به شکلی است که تلاش می کنند کارها را با عقلانیت و دوراندیشی پیش ببرند.
با توجه به این که منشأ خیلی از طلاقها مسایل کوچک و جزئی است و عده ای در دامن زدن به چنین مسائلی مهارت دارند اگر قرار بود اختیار طلاق به دست زنان باشد، آمار طلاق بمراتب بیش از امروز بود؛ برای اینکه با کمی تفحص در اطراف خود پی می بریم که بردباری مردان در مقابل مسایل جزئی بالاتر از زنان است. با این حال، نگرش منصفانه به احکام اسلام، خیلی از شبهات و نگرانی ها را در این زمینه بر طرف می کند مقایسه وظایف مرد با وظایف زن می دهد احکام در ارتباط با زن و مرد با روحیات و توانایی های هر یک متناسب است؛ بطور مثال جهاد در جبهه های جنگ در مقابل گرم نگه داشتن کانون خانواده یا به دوش کشیدن بار معاش و نفقه در مقابل حمل و حضانت. با بررسی تاریخچه طلاق در می یابیم که ظهور اسلام در موقعیتی که زن کالا بود و جایگاه حقوقی نداشت معجزه آسا بود اسلام به زن ارزش داد، او را در کنار مرد قرار داد بهشت را زیر پای مادران دانست و خیلی از حقوق پایمال شده زن را به او بازگرداند.
براساس آیات قرآن و سخنان پیامبران، طلاق بسی منفور و زشت ترین حلال است و خداوند شروط سختی برای آن معلوم کرده است. اسلام برای محدود کردن اختیار مردان در طلاق از دو راه حل مؤثر بهره گرفته است؛ یکی تربیت اخلاقی و تحکیم پایه های ایمان به خداوند و دیگر، تعیین موانع و شروط بسیار دشوار برای طلاق. افزون براین باید اظهار داشت: علاقه زن به مرد معلول علاقه ای است که ابتدا مرد به زن پیدا میکند ؛ به شکلی که اگر عشق و علاقه در مرد به وجود نیاید علقه زوجیت نیز سر نمی گیرد؛ برای اینکه رابطه زوجیت برپایه‌ی علقه طبیعی است و آغازگر این علقه مرد است. اگر مرد، زن را دوست بدارد و به او وفادار بماند، زن نیز او را دوست می دارد.
همچنین، بی وفایی زن واکنشی به بی وفایی مرد است. بنابراین، خلقت، کلید استقامت بخشیدن به ازدواج را به مرد داده است. طلاق که روی دیگر سکه ازدواج است قبل از این که جایگاه حقوقی. مدنی داشته باشد، ریشه در طبیعت دارد و «هرگاه شعله محبت و علاقه مرد خاموش شود، ازدواج از نظر طبیعی مرده است. به بیانی دیگر همانگونه که مرد آغازگر یک زندگی در طبیعت است، پایان دهنده نیز اوست و طبیعت، اختیار فسخ زندگی مشترک را به مرد داده است و در اصل چیزی که طبیعت به کسی بدهد، قابل واگذاری نیست بدین سبب ساختار طبیعی ازدواج اینست که زن محبوب و محترم باشد و اگر به دلایلی از این مقام سقوط کرد و شعله محبت مرد به او خاموش شد، یک اجتماع طبیعی به حکم طبیعت از هم پاشیده است.
دلیل دیگر اینست که حکم طلاق برساخته اسلام نیست، بلکه قبل از ظهور اسلام، زندگی مردم برپایه این حکم بود و اسلام آنرا با افزودن شروطی د شوار پذیرفت. پس، اسلام حق طلاق را به مرد واگذار نکرده است، بلکه مردها زنان خودرا طلاق می دادند و اسلام این شیوه را با تعیین احکامی خاص تأیید کرد مردان کم کم عادت کردند که حقوق همسرشان را در هر وضعیتی، حتی طلاق، بپردازند. در عصر ما این مسئله به شکلی جلوه کرد که زن احساس کرد وجودش در منزل معلق است و مرد هرگاه بخواهد، بدون هیچ بهانه و دلیلی، میتواند او را رها کند.
این نگرانی باعث شد قانونگذار برای پشتیبانی از خانواده قانونی تصویب کند؛ از امام خمینی سؤال کردند مسئله دادن اختیار طلاق به مردان سبب ناراحتی و تشویش گروهی از زنان ایران شده است و گمان میکنند که بهیچ وجه حق طلاق ندارند البته افرادی هم از این مساله سو استفاده میکنند. امام پاسخ دادند برای زنان محترم شارع مقدس راه سهل معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند؛ به این معنا که ضمن عقد نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق مطلق یا مشروط، زن وکیل باشد که خودرا طلاق دهد، دیگر هیچ اشکالی برای خانم ها پیش نمی آید و میتوانند خودرا طلاق دهند.
با بروز مشکلاتی در نظام، خانواده هم فقه و هم قوانین عرفی راهی جدید برای پشتیبانی از زنان باز کرد زن با ارایه ادله محکمه پسند در مواردی میتواند به دادگاه برود و درخواست طلاق کند؛ بطور مثال اگر مرد توانایی عمل زناشویی را نداشته باشد یا مفقود الاثر شود یا نسبت ناروایی به همسرش بدهد و یا دوام زوجیت سبب عسر و حرج زوجه شود، دادگاه مرد را احضار میکند تا همسرش را طلاق دهد و اگر مرد از این کار سر باز بزند دادگاه حاکم شرع او را طلاق می دهد.
یادآوری می شود این که عده ای از اختیارات خود سوء استفاده می نمایند، دلیل بر ضعف نظام اسلام نیست و مختار بودن مرد در وضعیت عادی، نه نشانه بی توجهی به زنان است و نه دلیل طرفداری از مردان، بلکه این اختیارات برای حفظ خانواده و رعایت دیگر قوانین فقهی به مرد واگذار شده است. هرگاه زن از زندگی در کنار مردی ناراحت باشد با بخشیدن مبلغی می تواند خودرا طلاق دهد. به این نوع طلاق در اصطلاح، طلاق خلع گویند. بنابراین، جای هیچ نگرانی برای زنان نیست.
علاقه مندان جهت دانلود کتاب اینجا را کلیک نمایند.
منبع: nooremarefat.ir
مطلب نورمعرفت را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان نورمعرفت در مورد این مطلب