نور معرفت
پیام های حماسه حسینی ۱۲ ؛

هدایت جوانی که پیش از انقلاب در منجلاب گرفتار بود، با بیانات امام

هدایت جوانی که پیش از انقلاب در منجلاب گرفتار بود، با بیانات امام

نور معرفت: به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین مقابل السلام در سلسله مطالب   پیام های حماسه حسینی  به واکاوی زمینه ها و اهداف نهضت سرخ حسینی می پردازیم.



خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است؛ فرهنگی برخاسته از متن اسلام ناب محمدی که نقش حیاتی را در استواری ریشه ها، رویش شاخه ها و رشد بار و برهای آن ایفا کرده است. نهضت عاشورا هیچگاه در محدوده زمان و جغرافیای خاصی محصور نمانده است، بلکه همیشه الهام بخش تشیّع در امتداد حرکت ها، جنبش ها و قیام های راستین شیعه بلکه خیلی از نهضت های آزادی خواهانه دیگر در مقابل کانون های ظلم و کفر و نفاق بوده است. علما و اندیشمندان مسلمان همیشه برای حراست از کیان فرهنگ عاشورا، نه فقط آنرا در طول اعصار متمادی بازگو کرده است، بلکه حتی به بازسازی آن و پاسداری از ارزش های ناشی از آن پرداخته است. بازسازی مضامین و مفاهیم بلند فرهنگ عاشورا در هر عصر و زمانی به فراخور حال آن زمان، تأثیر بسیار شگرف و سازنده ای در راه پیشبرد اهداف مقدسی همچون نشر معارف و فرهنگ اسلام ناب، بر جای نهاده است. تاریخ شیعه گواه صادق و روشنی از این بازسازی ها است.
گفتار آیت الله مصباح در عین برخورداری از صلابت و متانت، بی پیرایگی خاص خودرا داشت، و از برکات وجود شخصیت گرانقدری نشأت می یافت که زبانش بیان قرآنی، دلش مالامال از عشق الهی، و جانش لبریز از محبت و ارادت به حضرت ختمی مرتبت (ص) و دوده عصمت و طهارت (ع) بود. درصددیم به مناسبت فرارسیدن ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین مقابل السلام در سلسله مطالب «پیام های حماسه حسینی» به واکاوی زمینه ها و اهداف نهضت سرخ حسینی بپردازیم.
آنچه در ادامه می خوانید بخش دوازدهم از سلسله درس های عاشورایی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی می باشد که در ماه محرم ۱۴۲۱ ایراد گردید:

راه های مقابله با عوامل انحراف در جامعه
حال اگر ما بخواهیم ضعفی که در مردم آن زمان بود و زمینه را برای تسلط امویان فراهم نمود در ما پدید نیاید و اگر آمده است برطرف شود، چه اقداماتی باید انجام دهیم؟ گفتیم آنها سه نوع فعالیت داشتند، تبلیغات فریبنده و گمراه کننده، تهدیدها و تطمیع ها.
بالا بردن سطح شناخت
در مقابل تبلیغات فریبنده چه باید بکنیم؟ باید شناخت، معرفت نسبت به اسلام، تشیع، خط امام حسین (علیه السلام) و امروزه خط امام خمینی (قدس سره) را تقویت نماییم. باید معرفت خودرا تقویت نماییم تا دشمنان امان نیابند افکار ضد امام رحمة الله مقابل را به نام خط امام رحمة الله مقابل معرفی کنند. این کاری بود که معاویه کرد، دیگران کردند، امروز هم اتباع معاویه همین کارها را انجام می دهند. مواردی که امام رحمة الله مقابل صددرصد با آن مبارزه می کرد، امروز به دروغ می گویند امام رحمة الله مقابل دنبال همین ها بوده و همین ها را می خواسته است، آزادی را، آزادی غربی را، آزادی بی بندوباری را، و می بینید جوان هایی که تحت تأثیر این حرف ها واقع شده اند چه کارهایی می کنند. روزی من در سخنرانی قبل از خطبه ها گفتم این ها دنبال چه می گردند؟ ده ها مقاله مقابل من نوشتند که این آقا دروغ می گوید، ما فقط آزادی سیاسی می خواهیم.
جریان چهارشنبه سوری را دیدید که چه آزادی هایی را می خواستند. کسانی که به برگزاری جشن های چهارشنبه سوری تشویق کردند، دنبال چه می گشتند؟ می خواستند جشن تخت جمشید را هم تشکیل دهند، بودجه کلانی هم برای این کار گذاشته بودند؛ در مورد این کار ادعا می کنند همان چیزی است که امام (قدس سره) می خواست، می گویند مگر امام رحمة الله مقابل نفرمود آزادی، استقلال؟ پس معلوم می شود که امام (قدس سره) هم همین ها را می خواست! ببینید چه مغالطه ای؟ امام رحمة الله مقابل آزادی از دست دشمنان اسلام را می خواست، نه آزادی از خدا و دین و ارزش ها را. آنچه عمر شریف امام رحمة الله مقابل از دوران طفولیت تا آخر عمر صرف آن شد حفظ ارزش های اسلامی بود، قیام امام رحمة الله مقابل برای حفظ ارزش ها بود، نه برای آزاد کردن مردم از ارزش ها. امروز برخی از مسؤولان کشور بر ما منت می گذارند، اگر بگوییم شما ارزش ها را در امور فرهنگی رعایت نمی کنید، می گویند چه ارزشی بالاتر از آزادی، ما آزادی به مردم داده ایم و این بالاترین ارزش است! این همان است که امام رحمة الله مقابل می خواست! این سخن از همان مقوله است که معاویه به امام حسین (علیه السلام) می گفت تو داری از یزید غیبت می کنی! یزید از تو بهتر است برای اینکه او از تو غیبت و بدگویی نکرده است! اینکه می گویی یزید شارب الخمر است غیبت اوست!! مغالطه اینگونه است.
اگر بخواهیم تحت تأثیر این مغالطات واقع نشویم، باید شناخت خودرا نسبت به دین تقویت نماییم. عزیزان من! جوانان عزیز! باید در شبانه روز وقتی را برای مطالعه و بحث در امور دینی و معارف دینی بگذارید. دین از شکم، رفاه و ورزش کم ارزش تر نیست. برنامه ای بگذارید، جلسات مذهبی و مطالعات دینی داشته باشید، بحمد اللّه پس از انقلاب کتاب های دینی زیاد نوشته شده است؛ جلسات بحث بگذارید و با هم گفتگو کنید، حتما لازم نیست مُبلغ یا معلمی را دعوت کنید، مثل کتاب های مرحوم استاد شهید مطهری رضوان الله مقابل را به بحث بگذارید، در مورد آنها گفتگو کنید، مطالب آنرا حلاجی کنید، آن گونه که طلبه ها کتاب های درسی را مباحثه می کنند؛ سطر به سطر بخوانید، بررسی کنید تا مفهوم هر بخش را به دست آورید، توضیح بدهید، بحث کنید، اگر در موردی هم ابهامی بود، فرد مناسبی را هفته ای یک بار یا ماهی یک بار دعوت کنید، تا برای شما توضیح دهد. اگر مطالعات دینی نداشته باشید، جلسات مذهبی هم آن چنان که باید، فعال نباشد و اینگونه جلسات فقط به ایام عاشورا و امثال آن اختصاص داده شود، دشمنان اسلام و نظام هم مرتب از رادیوها و تلویزیون ها با فیلم های ویدئویی با روزنامه ها! با روزنامه ها! با روزنامه ها! شما را بمباران تبلیغاتی می کنند، در این صورت نتیجه چه می شود؟ همین می شود که می بینید. الحمد للّه در توده های مذهبی ما نیست، اما در بعضی مراکز هست و اگر جلوی آنرا نگیرید، یعنی خودرا مجهز نکنید خدای نکرده تدریجاً به درون شما نیز سرایت می کند.
برای مقابله با تبلیغات شیطنت آمیز و گمراه کننده، مطالعه و درس لازم است، و بدون آن معرفت انسان رشد نمی نماید. اگر دین برای شما عزیز است، باید وقت گذاشت. قسمتی از اهمیتی که برای ورزش قائل می شوید برای دین قائل شوید، قسمتی از وقتی که جوان ها صرف تماشای فوتبال یا حضور در باشگاه های ورزشی می کنند، صرف مطالعه دینی کنند، اگر دین عزیز است باید برای آن سرمایه گذاری کرد. دین با اجبار در دل ما به وجود نمی آید، ایمان به خودی خود رشد نمی نماید. عوامل اجتماعی ایمان زداست نه ایمان آفرین، مخصوصاً با ارتباطات فرهنگی که امروزه برقرار شده است و با سیاست غلطی که مسؤولان فرهنگی کشور ما یا از روی جهل و ناآگاهی و یا خدای نکرده به عنوان مزدور بیگانگان اعمال می کنند، و در هر حال سیاستی را دنبال می کنند که ضد اسلام است، فرهنگ جامعه به سمت فرهنگ بی دینی و الحاد سوق داده می شود. در مقابل باید شما فعالیت علمی داشته باشید و این کار را وظیفه خود بدانید.
افزایش سطح ایمان و معنویت
در مقابل عامل دوم و سوم یعنی تهدیدها و تطمیع ها، باید ایمان را تقویت کرد. تأثیرپذیری در مقابل این عوامل و ترس انسان از اینکه در مقابل انجام ندادن فلان کار او را از اداره اخراج یا حقوقش را کم کنند، از ضعف ایمان است. مگر چنین کارهایی نکردند؟ چه تعداد رؤسای آموزش و پرورش و دانشگاه ها در این دو سال تغییر کردند؟ من نمی دانم چند نفر دیگر از رؤسای دانشگاه ها که قبلاً رییس بوده اند باقی مانده اند؟ گاهی رییس دانشگاه با تمام کادر اداری و حتی آبدارچی عوض می شود! چرا؟ چون از این خط سیاسی نیست! استقامت داشته باشید و بگویید ما را بیرون هم بکنید دست از امام (قدس سره) برنمی داریم.
مرد باشید! تا چه زمانی می توانند با شما اینگونه برخورد کنند؟ اگر این اشخاص مقاومت می کردند و خودرا نمی باختند، با آنها به این شکل رفتار نمی شد. ما سستی کردیم، ضعف نشان دادیم تا این ستمگران بر ما مسلط شدند. اشتباه نشود، من همه دولت را نمی گویم، رگه هایی در برخی از وزارتخانه ها و ادارات هستند که، مسیری را که همان مسیر آمریکاست دنبال می کنند، حالا یا دیگران خبر ندارند، یا آنها را فریب می دهند و یا...
برای اینکه بتوانیم در مقابل تهدیدها و تطمیع ها مقاومت نماییم باید ایمان خودرا تقویت نماییم. ایمان فقط با مطالعه پیدا نمی گردد، بلکه تقویت ایمان با عمل است. البته معرفت قدم اول است، ولی با عمل است که ایمان رشد می کند. اگر انسان نماز نخواند، هر اندازه هم که در مورد نماز کتاب مطالعه کند ایمانش قوی نمی گردد، صدها کتاب هم درباره ی نماز بخواند، اما نماز نخواند، هیچ گاه ایمان او قوی نمی شود؛ ایمان با عمل و تلقین تقویت می شود. به خود تلقین کنید که اگر اسلام از من بخواهد، من آماده مرگ هستم. نه اینکه اگر اسم مرگ آمد ترس و لرزه شما را فراگیرد.
مناسب است باز هم از تعلیمات سیدالشهدا (علیه السلام) استفاده نمائیم. حضرت (علیه السلام) در روز عاشورا به اصحابش فرمود «صَبْراً بَنِی الْکِرام»، (بحارالانوار، ج ۶، ص ۱۵۴، باب ۶، روایت ۹.) ای آزاد زادگان! و ای شریف زادگان! استقامت کنید «فَمَا الْمَوتُ اِلاّ قَنْطَرَةً تَعْبُرُ بِکُمْ عَن الْبُؤْسِ وَ الضَّرّاءِ اِلی الْجَنانِ الْواسِعَةِ وَ النَّعیمِ الّدائِمَة»، آزاد مردی این است، اول اینگونه خطاب می کند که شما فرزندان آزادگی و بزرگی هستید: ای بزرگ زادگان! اندکی صبر کنید، این مرگ شما را از سختی، گرفتاری و پستی نجات داده و به بهشت های پهناور و نعمت های جاویدان می رساند، آیا این امر نامطلوب است؟ چرا باید از آن بترسید؟ آیا اگر کسی شما را از زندانی نجات داد و در قصر زیبایی وارد کرد، از او تشکر می کنید یا از او دلگیر می شوید؟ مرگ، شما را از این دنیایی که زندان مؤمن است، نجات داده و به قصرهای بهشتی می رساند. چنین چیزی دوست داشتنی است یا باید با آن دشمنی کرد؟ باید از آن ترسید یا باید آنرا خیلی دوست داشت؟ مرگ این کار را برای شما می کند نه برای همه؛ اما برای دشمنان شما، آنها را از بهشت خارج می کند و به جهنم می برد. چون همان دنیایی که در مقایسه با مقامات اخروی برای مؤمن زندان است، برای کفار با تمام بدبختی ها و گرفتاری ها بهشت است؛ چون کافر در آخرت به اندازه ای عذاب دارد که هر چه سختی در این دنیا تحمل کند، در مقابل عذاب های آن جهان باز بهشت است. مرگ، کفار را از بهشتشان خارج کرده و به جهنم می برد. ولی شما را از زندان نجات داده و به باغ پهناوری که «عَرْضُها السَّمواتُ وَ الاَْرْض» (آل عمران، ۱۳۳) می برد، باغی که پهنای آن آسمان ها و زمین را فرا می گیرد، شما را به چنین بهشتی می رساند. آیا این بد است و باید از آن منزجر باشید و بترسید؟ اینکه ترسیدنی نیست. سیدالشهدا (علیه السلام) اصحاب خودرا با چنین سخنانی تقویت می کرد. بی خود نبود که آن طفل سیزده ساله گفت «المَوتُ أَحْلی عِنْدی مِن العَسَل»، (وسیلة الدارین فی انصار الحسین (ع)، ص ۲۵۳.) شوخی نمی کرد، تحت نظارت سیدالشهدا (علیه السلام) تربیت شده بود. من و شما هم اگر حسینی هستیم، باید با بهره گیری از همین تعلیمات ایمان بیاوریم به اینکه با ادامه راه حسین (علیه السلام) مرگ برای ما بهترین نجات دهنده است.
انسان چه مقدار باید در این دنیا خون دل بخورد، چقدر سختی تحمل کند، چقدر ظلم و ستم به نام دین و بدعت به نام قرائت جدید از دین ببینید؟ هر چه زودتر بمیریم آسان تر می شویم. واللّه برای بنده با این غصه هایی که انسان در جامعه می خورد، مرگ بسیار شیرین است، اگر کافر مقابل انسان کاری انجام می داد، غصه نداشت؛ تحریف دین و تحریف خط امام (قدس سره) به نام احیای آثار امام رحمة الله مقابل غصه دارد. مرگ برای ما چه ضرری دارد؟ ما را از این غصه ها نجات می دهد. سیدالشهدا (علیه السلام) فرمود چه اندازه من اشتیاق به وصال جدم، پدرم و برادرم دارم! «وَ ما أَولَهَنی اِلی أَسْلافی اِشْتیاقَ یَعْقُوبَ اِلی یُوسُف» (بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۶، باب ۳۷، روایت ۲.) به همان اندازه که یعقوب به دیدن یوسف علاقه داشت، پس از چند سال که در چاه افتاد، آن اتفاقات برایش پیش آمد و یعقوب دوری او را تحمل کرد، اشتیاق من به مرگی که مرا به جدم و پدرم برساند مثل اشتیاق یعقوب نسبت به یوسف است. حضرت (علیه السلام) با این بیانات اصحاب خودرا تربیت می کرد و روحیه می داد و در نتیجه آنان برای شهادت طلبی آماده می شدند.
چگونه شد آن جوان هایی که پیش از انقلاب بواسطه تربیت های غلط شاهنشاهی در منجلاب گرفتار شده بودند، با بیانات امام (قدس سره) شهادت طلب شدند و آن حماسه ها را در جبهه ها آفریدند؟ چه عاملی سبب این تحول شد؟ سخنان حیات بخش امامرحمة الله مقابل بود که از عمق جان او برمی خاست، در جان ها می نشست و تحول ایجاد می کرد. اهتمام نماییم از روش پیامبر اکرم (صلی الله مقابل وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) این درس را هم برای خودمان و هم برای دیگران بگیریم، شهادت طلبی را تقویت نماییم، آمادگی برای مرگ در راه خدا را بصورت یک آرمان ترویج نماییم. در این صورت هیچکس بر ما مسلط نخواهد شد.


منبع:

1401/06/05
08:27:51
5.0 / 5
361
مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۳
نور معرفت

nooremarefat.ir - مالکیت معنوی سایت نور معرفت متعلق به مالکین آن می باشد